کتاب دروغهایی که به خود میگوییم که در ظاهر درباره رواندرمانی است، در واقع درباره معنای آدم بودن است.
همه ما به خودمان دروغ میگوییم تا از درد در زندگیمان اجتناب کنیم. از این رو، همه به عنوان آدمهایی ناقص و ناکامل با هم برابریم؛ پس میتوانیم با شأن برابر با هم گفتگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم. با این کار، یعنی دیدن دروغهایی که به خود میگوییم و مواجهه با حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر مییابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنا ی تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شده ایم: حقیقت.
ما در زندگی راههایی را میپیماییم که دروغهایمان مشخص کردهاند و فقط به رنج میانجامند.
وقتی رنجمان طاقت فرسا و جانکاه میشود، نیازمند کسی میشویم که در دیدن دروغهایی که باور کردهایم و دروغهایی که به خودمان میگوییم، ما را یاری دهد.
چون، تنها با دیدن این دروغهاست که با حقایق زندگیمان مواجه میشویم و به راه حقیقت بازمیگردیم؛ و چون، دروغهای ما بیمارمان و مواجهه با حقایق درمانمان میکنند.
این کار مستلزم وجود کسی است که ما را در دیدن آن دروغها و تحمل دردی که پنهان کردهاند، یاری دهد و هنگام فرو افتادن در حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، دستمان را بگیرد.
او در آنجا برروي برنامه آموزش روانپزشکی پویا کوتاه مدت کار مي کند.
او همچنین رئیس برنامه آموزشی روان درمانی کوتاه مدت دینامیک جامع يا ISTDP و همچنين در دانشکده برنامه آموزش ISTDP انجمن EDT ایتالیا و Laboratorium Psykoeducaji در ورشو مي باشد.
جان فردريکسون در نروژ، سوئد، دانمارک، لهستان، ایتالیا، لبنان و ایالات متحده تمرین می کند.